افسران پیامک

برگزیده پیامک‌های افسران (بازنشر با ذکر آدرس پیامک آزاد)

داستان مباهله در از بیان شیوای مولامون امام جعفر صادق علیه السلام

امام صادق علیه السلام : 
نصارای نجران به همراه رئیس و نایب و ... نزد پیامبر خدا صلی الله علیه و آله آمدند و عرض کردند: ما را به چه دعوت می کنی؟ فرمود: به این که شهادت دهید خدایی جز اللّه نیست و من فرستاده خدایم و عیسی بنده ای مخلوق است که می خورد و می آشامد و صحبت می کند ... پیامبر خدا صلی الله علیه و آله فرمود: پس با من مباهله کنید.
.
.
اگر من راستگو باشم لعن و نفرین ، شما را می گیرد و اگر دروغگو باشم لعن ونفرین ، مرا می گیرد. گفتند: منصفانه است. آن گاه وعده مباهله گذاشتند. وقتی به خانه های خود برگشتند بزرگانشان گفتند: اگر با قوم خود به مباهله آمد با او مباهله می کنیم ؛ زیرا در این صورت او پیامبر نیست اما اگر فقط با خانواده اش برای مباهله آمد با او مباهله نمی کنیم؛ چون اگر خانواده اش را به خطر انداخت حتما راست می گوید.
.
.
صبح که شد نزد پیامبر خدا آمدند، دیدند آن حضرت ، امیرالمؤمنین و فاطمه و حسن و حسین علیهم السلام را همراه خود آورده است . آنان متوجّه شدند و به رسول خدا گفتند: با تو توافق می کنیم، ما را از مباهله معاف بدار. پس، رسول خدا بر گرفتن جزیه از آن ها مصالحه کرد و آنان پراکنده شدند و رفتند. 
تفسیر القمّی : 1 / 104.
.
 

۰ ۰
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در بیان ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.
دنبال کنندگان ۳ نفر
این وبلاگ را دنبال کنید
bonyana.blog.ir