#خیاطی
یکی از میدان‌های بزرگ و کلیدی جنگ نرم هست
اگر خانم‌هایی که دغدغه #حجاب و پوست شکلات دارند :)
بتوانند وارد این عرصه بشوند و به عنوان یک خرده تولید کننده
با در نظر گرفتن #فرهنگ ، مذهب و سلیقه روز جامعه
جنس و لباسی در شأن ملت #ایران وارد بازار کنند
هم به #جنگ_نرم کمک کردند و هم به #اقتصاد_مقاومتی
اکثر تولیدی‌های #ترکیه شبکه‌ای از خیاطی‌های خانگی هست
دیروز یه بنده خدایی به یه دختر 7یا6ساله می گفت:
خاله جون لاک دوست داری بذار بزرگ بشی برات لاک می خرم رفتی بیرون خوشگل باشی موهاتو خوشگل بذاری بیرون!!!!
ینی می خواستم خفه ش کنما...یکی خودتو جم کنه بعد بیا به دیگران پیشنهاد بده....
#به-کجا-داریم-میریم؟؟!!
کتاب رمان #پنجشنبه_فیروزه_ای
نشر نیستان
نویسنده: سارا عرفانی
؛؛
صفحه 103 کتاب
امام جمعه موقت تهران در حاشیه بازدید از نمایشگاه کتاب تهران به سوالات خبرنگاران پاسخ داد.
من از اولین نمایشگاه تاکنون شرکت کرده‌ام فضای نمایشگاه رضایت بخش نیست.
برخی از بدحجابی‌ها در شیب بی‌حجابی است.
تقاضا داریم از خانم‌ها که اگر انگیزه دینی ندارند لاقل احترام بگذارند به دین.
شیخ بهاءالدین عاملی در یکی از کتابهای خود مینویسد:
روزی زنی نزد قاضی شکایت کرد که پانصد مثقال طلا از شوهرم طلب دارم و او به من نمیدهد.
قاضی شوهر را احضار کرد
قاضی از زن پرسید:آیا شاهدی داری؟
زن گفت:آری،آن دومرد شاهدند.
قاضی ازگواهان پرسید:گواهی دهید که این زن پانصدمثقال ازشوهرش طلب دارد.
گواهان گفتند:سزاست این زن نقاب صورت خود را عقب بزند تاما وی را درست بشناسیم که او همان زن است.
چون زن این سخن راشنید برخود لرزید وشوهرش فریاد برآورد شما چه گفتید؟
برای پانصد مثقال طلا همسر من چهره اش را به شما نشان دهد؟!
هرگز!هرگز!
من پانصد مثقال را خواهم داد ورضایت نمی دهم که چهره ی همسرم درحضور دو مرد بیگانه نمایان شود.
چون زن آن جوانمردی و غیرت را از شوهر خود مشاهده کرد ازشکایت خود چشم پوشید وآن مبلغ را به شوهرش بخشید.
.چه خوب بود آن مرد با غیرت، امروز جامعه ی ما را هم میدید که چگونه رخ و ساق به همگان نشان میدهند وشوهران و پدران و برادرانشان نیز هم عقیده ی آنهایند
و در کنارشان به رفتار آنان مباهات می کنند.
اللهم أصلح کل فاسد من امور المسلمین
http://www.afsaran.ir/payamak/1567490
زهرا خانوم مادر شهید معروف بهشت زهرا
هرکی میاد پیشش میگه ازین دخترای گلزار شهدا که همش اینجان، کدوم خوبه برا پسرم؟
میگه دختر اگر خوب باشه با چهار تا رفیقش هی نمیاد و ده بار از جلو ایستگاه صلواتی با اینهمه پسر، رد نمیشه یه بار چایی یبار استکانش یبار سوال یبار اب بخواد یبار بگه کمک نمیخواین و ...
دختر با خانوادش اومد یا نه با رفیقاش اومد ایستگاه رو دور زد تا تو چشم نباشه حداقل حیا داره برو سراغ اونا
http://www.afsaran.ir/payamak/1564502
42 نظر
برای اینکه #چشم انسان به #حرام نیوفته حقیقتا باید #نت رو بوسید گذاشت کنار!
نشد ما یبار واردش بشیم و تصاویر زشت و #مستهجن به چشممون نخوره!
هر چقد دوری میکنی باز میاد جلو چشم!
واقعا تنها راهش اینه بست گذاشت کنار…
وگرنه ریزه ریزه ، اپسیلون اپسیلون #ایمان و #حیا و #عفت انسان رو نابود میکنه!…
#دجالنت
#فتنه_آخرالزمانی
#تقوا
سارا عرفانی که چندی پیش در برنامه عصرانه شبکه افق به عنوان نویسنده و فعال رسانه ای مهمان بود،درباره شبکه های مجازی خاصه اینستاگرام گفت:
خیلی از ماها استفاده صحیح از این صفحات رو یادنگرفته ایم و خصوصی های زندگیمونو که شاید قبلا کسی خبر نداشت رو به راحتی در معرض دید قرار می دیم،
مثلا خانمی که قبلا شرم می کرد از اینکه زینت ها و کفش های نویش و ...را به نامحرمان جمع نشان دهد،حالا به راحتی آن را در صفحه خود به دنبال کنندگانش نشان می دهد
ما بانوان ای کاش بیشتر مراقب باشیم این پست ها به مرور نجابتمونو کمرنگ نکنه
آنان چفیه می بستند تا بسیجی وار بجنگند،
من چادر می پوشم تا زهرایی زندگی کنم"
آنان موقع نماز شب با چفیه صورت خود را می پوشاندند تا شناسایی نشوند،
من چادر می پوشم تا از نگاه های حرام پوشیده باشم،
آنان چفیه را سجاده می کردند وبه خدا می رسیدند،
من با چادرم نماز می خوانم تا به خدا برسم،
آنان سرخی خونشان را به سیاهی چادرم امانت داده اند!
من چادرسیاهم را محکم می پوشم تا امانتدار خوبی برای آنان باشم!
http://www.afsaran.ir/payamak/1566306
با مسخره کردن هایتان
تیکه انداختن هایتان
میجنگم
با تمسخر چادر سیاهم میجنگم
آری سیاه میپوشم
سیاهی که برای تو رنگ عشق است
ولی وقتی چادر سیاه سر من میبینی میگویی چقدر بیریخت است..
با سیاهی چادرم کور میکنم چشم چرانان را
میجنگم با گرگانی که تو دست در دست آنان در خیابان قدم میزنی ..
در بین این همه سیاهی قلبی ست
شیشه ای ؛ که تو با این زیبایی ظاهری آرزوی داشتنش را داری ..
قلبی که من دارم و تو نداری!
همان روزهای اول سلمان خواسته بود که با هم رابطه نداشته باشیم.نه با پیامک،نه ایمیل و نه هر جور دیگری که این رابطه را به دوستی بدل کند.می گفت نمی خواهد رابطه مان زخمی شود.دقیقا از واژه ی "زخمی" استفاده می کرد.
می گفت نمی خواهد مقدمه ی یک زندگی آسمانی و ابدی را با این کارها،جوری رقم بزنیم که بعدها از به یاد آوردنش خجالت بکشیم.
می گفت این نوع روابط،ممکن است ما را در مسیر مان،چند سال یا حتی چند صد سال عقب بیندازد.در مسیر مان به سمت "فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر"!...
واقعا هم هدف بزرگی است...
عند ملیک مقتدر!...
معلوم است که برای رسیدن به چنین جایی،باید قدم های بزرگ برداشت.باید خیلی کارها نکرد.خیلی جاها نرفت.خیلی چیزها را گوش نکرد.
به این راحتی ها کسی را عند ملیک المقتدر جای نمی دهند.
.
صفحه 103