برای همکارش سوال شده بود چرا پیاده در این هوای سرد ویخبندان به محل کار می اید ومی رود و حتی درخواست رهگذران سواره وآشنا را برای به مقصد رسیدن نمی پذیرد . یکبار صحبت را به این موضوع کشاند وگفت فلانی منکه میدانم تو هیچ کارعجیبی که می کنی بی حکمت نیست بیاوبگو این داستانش چیست؟ گفت من دوستانم و همرزمانم در سرمای منهای بیست درجه حلب هستند ومنکه ماموربه تکلیفم واینجام نمیخوام درعافیت کامل باشم.
ن